ترجمه مقاله

توبیخ کردن

لغت‌نامه دهخدا

توبیخ کردن . [ ت َ / تُو ک َ دَ ] (مص مرکب ) ملامت نمودن و ترسانیدن و نکوهیدن . (ناظم الاطباء). سرزنش . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا) : زجر و توبیخی که در حق کودکان دیگر کردی در حق وی روا نداشتی .(گلستان ). رجوع به توبیخ و دیگر ترکیبهای آن شود.
ترجمه مقاله