ترجمه مقاله

توحیم

لغت‌نامه دهخدا

توحیم . [ ت َ ] (ع مص ) ذبح کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). گوسفند بکشتن از بهر وی [زن آبستن ]. (تاج المصادر بیهقی ) (از اقرب الموارد). || آرزوانه ٔ زن آبستن خورانیدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). آرزوی آبستن بدادن . (تاج المصادر بیهقی ). خورانیدن زن آبستن را، آنچه آرزو دارد. (از اقرب الموارد). آرزوانه به زن آبستن خورانیدن . ویارانه به او دادن . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || چکیدن آب از چوب شکسته ٔ نوامی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). چکیدن آب از چوب شکسته ٔ سبز و تازه . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله