ترجمه مقاله

تودره

لغت‌نامه دهخدا

تودره . [ دَ رَ / رِ ] (اِ) پرنده ایست بزرگ جثه که آن را شکار کنند و گوشت لذیذی دارد و به عربی حباری خوانند. (برهان ). جانوری است بزرگ جثه که گوشت آن لذیذ است و آن را چال نیز گویند. (فرهنگ جهانگیری ). هوبره و حباری . (ناظم الاطباء) (فرهنگ فارسی معین ). مرغی است بزرگ که آن را شکار کنند. گوشت لذیذی دارد و به عربی حباری گویند و به هوبره مشهور است و بیشتر آن را با چرغ شکار کنند، و آن را به فارسی چال نیز گویند. (انجمن آرا) (آنندراج ) :
دمان یوز تازان بر آهوبره
کمین ساخته چرغ بر تودره .

اسدی (از انجمن آرا).


ترجمه مقاله