ترجمه مقاله

تودو

لغت‌نامه دهخدا

تودؤ. [ ت َ وَدْ دُءْ ] (ع مص ) برابر شدن بر کسی زمین و یافراگرفتن آن و یا ویران کردن و یا بشکستن : تودأت علیه الارض . || منقطع گردیدن و پنهان شدن اخبار از کسی : تودأت علیه و عنه الاخبار. (منتهی الارب )(ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد). || گرفتن مال خود را: توداء زید علی ماله . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || هلاک کردن کسی را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)(آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به تودی ٔ شود.
ترجمه مقاله