تورانشاه
لغتنامه دهخدا
تورانشاه . (اِخ ) پادشاه ماوراءالنهر. (ناظم الاطباء). ملک توران . ... و یقال : لملکها [توران ] توران شاه . (منتهی الارب ). پادشاه توران ، چنانکه ایرانشاه پادشاه ایران است . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). توران شه :
بزرگان بر او گوهر افشاندند
جهان پاک تورانشهش خواندند.
که توران شه آن ناجوانمرد مرد
نگه کن که با شاه ایران چه کرد.
رجوع به توران شود.
بزرگان بر او گوهر افشاندند
جهان پاک تورانشهش خواندند.
فردوسی .
که توران شه آن ناجوانمرد مرد
نگه کن که با شاه ایران چه کرد.
فردوسی .
رجوع به توران شود.