ترجمه مقاله

تور

لغت‌نامه دهخدا

تور. (اِخ ) نام پسر بزرگ فریدون است که تورج باشد و این نام در مؤید الفضلاء با «زای » فارسی هم آمده است . واﷲ اعلم . (برهان ). پسر بزرگترین فریدون است که ولایت توران بنام او موسوم گشته . (فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ) (از غیاث اللغات ) (از ناظم الاطباء). همان تورج است . (از شرفنامه ٔ منیری )... سلم نیز از مادر او بوده و برادر دیگر ایشان که ایرج باشد از زن دیگر بوده ... آخرالامرتور و سلم بعد از کشتن ایرج ، به دست منوچهر کشته شدند و سر آن دو برادر را به شهر سارویه ٔ مازندران که به ساری معروف است آورده پهلوی سر ایرج دفن کردند و بر سر هر یک گنبدی برآوردند که هنوز به سه گنبدان مشهور است ... (انجمن آرا) (آنندراج ). پهلوی ، توژ. (سبک شناسی بهار ج 1 ص 214 و 342). ...در اوستا نام دو خاندان پارسا که توره نام داشتند آمده . (فروردین یشت بند 113 و 123). در داستانهای ملی ما فریدون ، در اوستا: ثره تئونه پسر آتبین در اوستا اثویه ، ممالک خود را در میان سه پسرش سرم (سلم )، تور و ایرج بخش کرد. هر یک از این سه پسر نام خود را به قلمرو حکومت خویش داده ، سرمان و توران و ایران نامیدند... . (حاشیه ٔ برهان چ معین ) :
ورا تور خوانیم ، شیر دلیر
کجا ژنده پیلش نیارد به زیر.

فردوسی .


نهفته چو بیرون کشید از میان
به سه بهره کرد آفریدون ، جهان
نخستین به سلم اندرون بنگرید
همه روم و خاور مر او را گزید
دگر تور را داد توران زمین
ورا کرد سالار ترکان و چین
وز آن پس چو نوبت به ایرج رسید
مر او را پدر شهر ایران گزید.

فردوسی .


رجوع به سبک شناسی بهار ج 1 ص 8، 354 و ج 2 ص 125 و 244 و التفهیم بیرونی ص 194، 195 و یشتها ج 1 ص 194، 207، 208، 214 و ج 2 ص 47و 51 و 53 و توران شود.
ترجمه مقاله