ترجمه مقاله

توز

لغت‌نامه دهخدا

توز. (نف ) جمعکننده و برآورنده و کشنده و حاصل کننده را نیز گویند. (برهان ). کشنده و گذارنده . (فرهنگ رشیدی ). جوینده و اندوزنده و دوشنده . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). از توختن ؛ یعنی اداکننده و عاریه گیرنده و اندوزنده و جمعکننده و برآورنده و یابنده و کشنده و خواهنده و گسترنده و نماینده و دوزنده و جوینده . (ناظم الاطباء) :
وزآن دورتر آرش رزم توز
چو گوران شه آن گرد لشکرفروز.

فردوسی .


رجوع به توختن شود.
ترجمه مقاله