توشه ٔ چشم
لغتنامه دهخدا
توشه ٔ چشم . [ ش َ / ش ِ ی ِ چ َ / چ ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از نگاه به افراط به جانب محبوب . (آنندراج ). نگاه زیاد از حد به جانب مطلوب . (ناظم الاطباء). نگاه به افراط به جانب معشوق یا مطلوب . (فرهنگ رشیدی ) :
نگه می کرد ماه از گوشه ٔ چشم
دلش برمی نگشت از توشه ٔ چشم .
نگه می کرد ماه از گوشه ٔ چشم
دلش برمی نگشت از توشه ٔ چشم .
امیرخسرو (از فرهنگ رشیدی ).