توصیف . [ ت َ ] (ع مص ) نیک صفت کردن . (آنندراج ). وصف و بیان حال . (ناظم الاطباء). وصف کردن . نشانی دادن . نشان گفتن . پیرایه گفتن . ستودن . ستایش . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
واژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.