ترجمه مقاله

توعد

لغت‌نامه دهخدا

توعد. [ ت َ وَع ْ ع ُ ] (ع مص ) بیم کردن . (تاج المصادر بیهقی ). وعید کردن . (زوزنی ). به بدی ترسانیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). تهدید کردن . (ازاقرب الموارد).سرزنش کردن و ترسانیدن . (آنندراج ).
ترجمه مقاله