ترجمه مقاله

توفان

لغت‌نامه دهخدا

توفان . (اِخ ) دوست وامق بود که با او بگریخت . (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 399) (از برهان ) (اوبهی ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) :
یکی دوستش بود توفان به نام
بسی آزموده به ناکام و کام .

عنصری (از لغت فرس اسدی ایضاً).


ترجمه مقاله