ترجمه مقاله

تکافو

لغت‌نامه دهخدا

تکافؤ. [ ت َ ف ُءْ ](ع مص ) با یکدیگر برابر برآمدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ). برابر شدن و برابر ایستادن . (منتهی الارب )(ناظم الاطباء). با همدیگر برابر شدن . (غیاث اللغات )(آنندراج ) (از اقرب الموارد): والمسلمین تتکافاء دماؤهم ؛ ای تتساوی فی الدیة و القصاص لافضل لشریف علی وضیع. || منهزم شدن قوم . (از اقرب الموارد). || (اصطلاح بدیع) نزد علمای فن بدیع عبارت است از صنعت طباق . (از کشاف اصطلاحات الفنون ). جمع بین ضدین یا اضداد و آن یکی از صنایع معنوی است در کلام که طباق و مطابقه و تضاد نیز خوانند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به تضاد و طباق و متضاد شود.
ترجمه مقاله