ترجمه مقاله

تکشمیشی کردن

لغت‌نامه دهخدا

تکشمیشی کردن . [ ت ِ ش ِ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پیش کش گذراندن و زمین بوسی سلاطین و امراء کردن : فرمان شد تا هم در آن موضع در مصاحبت پادشاهزادگان ... تکشمیشی کردند. (جهانگشای جوینی ). ارکان حضرت ... او را مجال آن نبود که قدم تقدیم برگیرند... مگر آن کس که روز اول تکشمیشی کردی و هم از بیرون بازگشتی . (جهانگشای جوینی ). شرایط نیکو بندگی به تقدیم رسانید پاسبان به غایت نیکو تکشمیشی کرد. (تاریخ غازان ص 19)و امرا برسیدند و اولچایها که گرفته بودند تکشمیشی کردند و به انواع سیورغامیشی مخصوص گشتند. (تاریخ غازان ص 40). با جماعت امرا به بندگی فرستاد تا تکشمیشی کردند. (تاریخ غازان ص 65). و رجوع به تکشمشی شود.
ترجمه مقاله