ترجمه مقاله

تکله

لغت‌نامه دهخدا

تکله . [ ت ُ ل َ / ل ِ ] (اِخ ) نام یکی از اتابکان است که در شیراز پادشاهی کردند. (برهان ) (فرهنگ جهانگیری ) (از انجمن آراء) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از غیاث اللغات ). اتابک تکله (571-591 هَ . ق .) پسر اتابک زنگی است و او 20 سال بر فارس اتابکی کرد و مردی عادل و صلح دوست بود و وزیری داشت بنام امین الدین کازرونی که به کرم و بخشش شهرت بسیار یافته ، آخر کار بین تکله و پسر عمش قطب الدین سنغربن طغرل نزاع شد و طغرل اتابک تکله را که شخصاً بجنگ او رفته بود بقتل رساند و خود اتابک شد. (تاریخ مغول اقبال ص 382). و این سومین اتابک از اتابکان فارس است . رجوع به تاریخ مغول اقبال ص 399 شود :
در اخبار شاهان پیشینه هست
که چون تکله بر تخت شاهی نشست .

(بوستان ).


چو بشنید دانای روشن نفس
به تندی برآشفت کای تکله بس .

(بوستان ).


مظفرالدین سلجوقشاه کز عدلش
روان تکله و بونصر سعد مینازند.

سعدی .


ترجمه مقاله