ترجمه مقاله

تکمید

لغت‌نامه دهخدا

تکمید. [ ت َ ] (ع مص ) گرم کردن عضوی به بستن کماد و جز آن بر وی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). پوست بدن را با چیزی گرم یا سوزنده چون خردل و امثال آن تحریک و گرم کردن تا خون به سوی بیرون میل کند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). کماد کردن بر عضو رنجور یعنی جامه ٔ گرم کرده ، یا سبوس و یا نمک و یا گاورس و مانند آن گرم کرده و در کیسه یا جامه ای بر عضو متورم یا دردمند نهادن ... (یادداشت ایضاً). آن را گویند که چیزی سازند از مس یا گوهری دیگر و دارویی که گرم کرده ، اندر وی کنند و بر موضع علت نهند تا حرارت و قوت دارو بدو میرسدو اگر این دارو اندر مثانه گوسفند یا شانه ٔ گاو کنند همان باشد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). و تکمید تر و خشک نافع است اما اگر ذات الریه از جنس حمره باشد، تر صواب ، و اگر جنس فلغمونی باشد، خشک اولیتر. با آنکه تکمید تر آن را که سود نکند زیان نیز نکند و خشک آنرا که زیان کند زیانی عظیم کند. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ) : و آنجا که ماده بسیار باشد ضمادهای خنک زیان دارد و تکمیدتر و خشک نافع است . (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). اطبا فرمودند که از آرد میده و انگبین هر روز عجینی می ساز و بر وی تکمید می کن . (سندبادنامه ص 209).
ترجمه مقاله