ترجمه مقاله

تگاب

لغت‌نامه دهخدا

تگاب . [ ت َ ] (اِ) پیاله ای باشد از نقره و غیره که در ته آن لوله ای نصب کرده باشند و با آن شراب و گلاب و امثال آن در شیشه کنند و آنرا به عربی قیف گویند. (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (از ناظم الاطباء). رجوع به تکاب شود. || زمین نشیب پرسبزه و علف را نیز گویند که آب باران بر آن بدود و جابجا بماند. رجوع به تکاب و تکاو شود. || جنگ و خصومت را نیز گفته اند. || نام پرده ای است از موسیقی . (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ) (از ناظم الاطباء). رجوع به تکاو شود.
ترجمه مقاله