ترجمه مقاله

تیاسر

لغت‌نامه دهخدا

تیاسر. [ ت َ س ُ ] (ع مص ) بهره کردن گوشت جزور را. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). تقسیم کردن گوشت میسر میان خود. (از اقرب الموارد). || آسان گرفتن با یکدیگر. (از منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). یقال : تیاسروا فی الصداق ؛ ای تساهلوافیه و لاتغالوا. (اقرب الموارد). || به سوی چپ گرفتن ، خلاف تیامن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به ذوالیمینین و ذوالیسارین شود. || (اصطلاح نجوم ) نزد منجمان آن است که چون کوکب را قبول در وند رابع بود، مطرح شعاع هر دو تسدیس و تربیع تحت الارض باشد. و این دلیل ضعف و نحوست قوی است . و آن کوکب را ذوالیسارین خوانند. (از کفایةالتعلیم ) (از کشاف اصطلاحات الفنون ).
ترجمه مقاله