ترجمه مقاله

تیرخورده

لغت‌نامه دهخدا

تیرخورده . [ خوَرْ /خُرْ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) زخمی با گلوله و یا تیر.(ناظم الاطباء). خسته شده از تیر کمان یا گلوله . مجروح و زخمی شده از تیر. کسی که از تیر خسته شده باشد.
- خرس تیرخورده یا خوک تیرخورده ؛ توصیف دشنام گونه ای است از بدخلقی و غضبناکی شدید کسی : فلان مثل خوک تیرخورده وارد مجلس شد و...
ترجمه مقاله