ترجمه مقاله

تیره حال

لغت‌نامه دهخدا

تیره حال . [ رَ / رِ ] (ص مرکب ) بدحال . (آنندراج ). مکدر. ملول . غمگین و پریشان سیه بخت :
چون زلف یار کرد مرا چرخ خیره سر
چون خال دوست کرد مرا دهر تیره حال .

مجد همگر (از آنندراج ).


رجوع به تیره و دیگر ترکیبهای آن شود.
ترجمه مقاله