تیره ضمیر
لغتنامه دهخدا
تیره ضمیر. [ رَ / رِ ض َ ] (ص مرکب ) مکدرخاطر. (ناظم الاطباء). || تیره باطن و گمراه :
کیست میرالشعرا گوئی و هم گوئی من
نام خود خود نهی ای تیره سر و تیره ضمیر.
کیست میرالشعرا گوئی و هم گوئی من
نام خود خود نهی ای تیره سر و تیره ضمیر.
سوزنی .