ترجمه مقاله

تیر گردون

لغت‌نامه دهخدا

تیر گردون . [ رِ گ َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب است . (برهان ). خورشید. (ناظم الاطباء). || کنایه از آفت و حوادث آسمانی نیز باشد. (برهان ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ). || بعضی گویند عطارد است . (برهان ). عطارد. (ناظم الاطباء). ستاره ٔ تیر. دبیرفلک :
تیر گردون همه انواع فضائل دارد
لیک در ملک طرب کامروا ناهید است .

ابن یمین .


رجوع به تیر (عطارد) شود.
ترجمه مقاله