ترجمه مقاله

تیزخیز

لغت‌نامه دهخدا

تیزخیز. (نف مرکب ) تیزتک . تند. تندرو :
ترسم کآن وهم تیزخیزت روزی
وهم همه هندوان بسوزد بسخون .

اسدی (از گنج بازیافته ص 58).


تیز چو گوش فرس تیزخیز
صورت و معنی به صفت هر دو تیز.

ظهوری (از آنندراج ).


ترجمه مقاله