تیزدادن
لغتنامه دهخدا
تیزدادن . [ دَ ] (مص مرکب ) اخراج ریح به آوازاز زیر. رها کردن باد. ضرط. باد کندن . حصم . گوزدادن . گوزیدن . (از یادداشتهای مرحوم دهخدا) :
خورد سیلی زند بسیار طنبور
دهد تیز اوبه تازی همچو تندور.
خورد سیلی زند بسیار طنبور
دهد تیز اوبه تازی همچو تندور.
طیان (از یادداشت ایضاً).