تیزگوئی
لغتنامه دهخدا
تیزگوئی . (حامص مرکب ) بی باکی و گستاخی در گفتار. جسارت و دلیری در گفتن مطلبی . لاف زنی :
خاموش دلا ز تیزگوئی
می خور جگری به تازه روئی .
رجوع به تیز و دیگر ترکیبهای آن شود.
خاموش دلا ز تیزگوئی
می خور جگری به تازه روئی .
نظامی .
رجوع به تیز و دیگر ترکیبهای آن شود.