ترجمه مقاله

تیسیر

لغت‌نامه دهخدا

تیسیر.[ ت َ ] (ع مص ) آسان زای شدن شترمادگان و گوسپندان کسی : یسر الرجل تیسیرا. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء)(از اقرب الموارد). || بسیار شدن نسل اشتر و گوسفند. (زوزنی ). بسیار شدن نسل و شیر گوسفند. (تاج المصادر بیهقی ). بسیار شیر و یا بسیار بچه گردیدن گوسفند. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || آسان کردن . (زوزنی ) (تاج المصادربیهقی ) (غیاث اللغات ). آسانی کردن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). آسانی . (غیاث اللغات ). || سازوار گردانیدن . (زوزنی ). آسان گردانیدن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). و یستعمل فی الخیر و الشر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد). || توفیق دادن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) :
نام او هم تگ است با تقدیر
کام او همرهست با تیسیر.

سنائی .


و خدای را عز و جل بر تیسیر این غرض شکرها گذاردند. (کلیله و دمنه ). و شربت و زهر قهر دهر را تریاقی کنند که ضرر او بدان مرفوع گردد، در حیز تیسیر نیامد و در مرکز امکان نگنجید. (سندبادنامه ص 28). هرچند خواست تا پیل را وقفی فرماید در حیز تیسیر نیامد. (سندبادنامه ص 58). و معرفت قدرت باریتعالی در تقدیر آن فتح و تیسیر آن نجح بر نیکوترین وجهی به ادا رسانید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 267). و در تیسیرفتح و نصرت به خدای عز و جل تضرع نمود. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ایضاً ص 299). حق طاعت و ضراعت او به تیسیرامل و تقریر عمل به ادا رسانید. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ایضاً ص 337). || (اصطلاح علم نجوم ) استخراج بعد است از درجه ٔ دلیل تا آن درجه ای که مدار حکم بدوست ... رجوع به التفهیم بیرونی چ همائی صص 524-526 شود :
تیسیر براندند و براهین بفزودند
هیلاج نمودند که جاوید بقائی .

خاقانی (دیوان چ سجادی ص 438).


ترجمه مقاله