ترجمه مقاله

ثابت

لغت‌نامه دهخدا

ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن اسلم البنانی مکنی به ابومحمد. تابعی و صاحب حسن بصری و انس بن مالک است . صاحب صفةالصفوة از بکربن عبداﷲ روایت کند که ثابت البنانی پارساترین مردم زمان خود بود و نیز از سهل بن اسلم آورده است که اسلم هر شب سیصد رکعت نماز میکرد همان مؤلف از جعفربن سلیمان آورده است که ثابت از ضعف چشم نزد طبیب شکایت کرد طبیب به او گفت اگر خصلتی را رعایت کنی چشمت را بهبود باشد گفت آن خصلت کدام است طبیب گفت آنکه گریه نکنی ثابت گفت فایده ٔ چشمی که نگرید چیست . همان مؤلف از مبارک بن فضاله آورده است که ثابت شب زنده دار بود و روزها را روزه میگرفت و میگفت چیزی در قلب خود لذت بخش تر از شب زنده داری نیافتم . ثابت بسال 123 هَ . ق . در ولایت خالدبن عبداﷲ بر عراق وفات کرد .
ترجمه مقاله