ترجمه مقاله

ثابت

لغت‌نامه دهخدا

ثابت . [ ب ِ ] (اِخ ) ابن سنان بن ثابت بن قره ٔ صابی حرانی مکنی به ابی الحسن ، طبیب و مورخ و ادیب معروف . وفات او بیازده شب از ذی القعده ٔ سال 365 هَ . ق . گذشته بوده است و او را تاریخی است از اول خلافت المقتدر تا سال 360 و هلال ابن محسن را براین کتاب تتمه ای است . و نیز او را کتابی است در اخبار شام و مصر در یک مجلد. و او با علی بن الراهبة و بختیشوع در خدمت طبابت دربار المقتفی خلیفه بودند. صاحب کتاب مختصرالدول گوید ثابت در طب بارع و به اصول آن عالم و برگشودن مشکلات فن قادر بود و ریاست اداره ٔبیمارستان بغداد داشت . مؤلف عیون الانباء به نقل از کتاب تاریخ ثابت گوید که او و پدرش خدمت الراضی باﷲ کرده اند و ثابت خود طبیب المتقی بن المقتدر باﷲ و المستکفی باﷲ و المطیعﷲ بوده است و او خال هلال بن المحسن بن ابراهیم الصابی است و در 363 هَ . ق . درگذشته است . قفطی گوید : ثابت بن سنان در ایام المطیعﷲ و در امارت ابوالحسن احمدبن بویه الاقطع میزیست ، و پیش از آن مختص الراضی بود... ثابت صاحب کتاب تاریخ مشهوری است و کتابی در تاریخ مشروح تراز آن نوشته نشده است و آن حاوی وقایع سال دویست و نود و اند تا هنگام وفات اوست در شهور سال 363، و خواهرزاده ٔ او هلال بن المحسن بن ابراهیم بر آن ذیلی نوشته است و اگر آن دو کتاب نبود بسیاری از وقایع تاریخ این دو مدت مجهول میماند... هلال بن المحسن گوید ابوالحسن ثابت بن سنان در شب چهارشنبه یازده شب گذشته از ذی القعده ٔ سال 365 وفات یافت - انتهی . دکتر لکلرک گوید : ثابت بن سنان در بیمارستان طب را بر اساس تعلیمات ابقراط و جالینوس تدریس میکرد و تألیفاتی در طب ندارد و آنچه او را مورد نظرقرار داده مأموریتی است که در معالجه ٔ ابن مقله وزیر و خوش نویس معروف به او داده شد و در تاریخ خود داستان تیره روزی آن مرد هنرمند را آورده است او برادری داشت بنام ابراهیم که به علم نجوم می پرداخت و فرزندی بنام اسحاق که طب آموخت - انتهی . (الفهرست ابن الندیم ) (عیون الانباء ابن ابی اصیبعة) (تاریخ الحکماء قفطی ) (معجم الادباء یاقوت حموی ) (تاریخ طب عرب لکلرک ).
ترجمه مقاله