ترجمه مقاله

ثمغ

لغت‌نامه دهخدا

ثمغ. [ ث َ ] (ع مص )سرکوفتن . سرشکستن . || سپیدی را به سیاهی آمیختن . || ثمغ راس بحنا؛ نیک رنگ کردن سررا به حنا. || ثمغ راس بدهن ؛ روغن مالیدن به سر. || ثمغ ثوب ؛ نیک سرخ کردن جامه .
ترجمه مقاله