ثموللغتنامه دهخداثمول . [ ث ُ ] (ع مص ) ثَمْل . ثَمَل . طعام وآب خورانیدن . || غمخواری کردن . || اقامت کردن . و درنگی کردن . || نوشیدن شراب پیش از آنکه طعامی خورده باشند. (منتهی الارب )