ترجمه مقاله

ثنوی

لغت‌نامه دهخدا

ثنوی . [ ث َ ن َ وی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب است به اثنان یا اثنی عشر در صورتی که علم باشد. || منسوب به ثنویة قائلین بدو اصل :
کسی که با تو دم از اتحاد و صدق نزد
اگر چه هست موحد یکی است با ثنوی .

سوزنی .


از ثنای توبسی بی خبر است
هم چنان چون ثنوی از توحید

سوزنی .


- ثنوی زاده ؛ کسی که پدر یا پدر و مادر ثنوی دارد :
ز جمله ٔ ثنوی زادگانش می شمرند
اگر بود نه عجب هم عجب اگر نبود
موحدیست گذشتن ز ملّت ثنوی
ولیکن از ثنوی زادگی گذر نبود.

سوزنی .


رجوع به زندیق شود.
ترجمه مقاله