ترجمه مقاله

ثور

لغت‌نامه دهخدا

ثور. [ ث َ ] (اِخ ) وادیی است به بلاد مزینه . || کوهی است به مدینه در شمالی احد و آن کوچک و مدور است . (منتهی الارب ). || کوهی است در مکه و آنجا غاری است مذکور در قرآن که رسول (ص ) با صدیق در آنجا نهان شد گویند آن را ثور اَطحل می گفتند و آن کوههائی است در مکه و این گفته خطاست . در حدیث است که پیغمبراز ثور تا عیر را حریم مدینه قرار داد. ابوعبیده گفته است که اهل مدینه کوهی به اسم ثور نمی شناسند بلکه اهل حدیث گویند که پیغمبر حریم مدینه را از عیر تا احد قرار داد و بعد عبارت را غیر از این تأویل کرده اند. (مراصد الاطلاع ). از آن رو آن کوه را ثور نامند که ثور ابن عبدمنات بر وی فرود آمدی . (منتهی الارب ).
ترجمه مقاله