ترجمه مقاله

جابر

لغت‌نامه دهخدا

جابر. [ ب ِ ] (اِخ ) ابن مرزوق الجدی . وی متهم است ، و از عبداﷲ عمری زاهد روایت کند و قتیبةبن سعید و علی بن بحر از وی روایت دارند. ابن حبان گوید روایات آنها شبیه حدیث رجال ثقه نیست . همو گوید: این شخص کسی است که از عبداﷲبن عزیز عمری از ابی طواله از اَنَس مرفوعاً روایت کرده است که روز قیامت علماء فاسق را ندا کنند و آنان را پیش از عبده ٔ اوثان (بت پرستان ) به آتش فرستند. منادی آواز دهد که دانا مانند نادان نیست . ابن حبان گفته است این روایت باطل و نادرست است . ابن قتیبة گفته است که جابربن مرزوق را روایتی است از عبداﷲبن عبدالعزیز از ابی طواله از انس از رسول خدا(ص ) که فرمود: هرکس گناهی مرتکب شود و معتقد باشد که او را خدائی است که اگر بخواهد وی را می آمرزد، حق است بر خدا که او را بیامرزد. و ابن ابی حاتم کنیه ٔ او را ابوعبدالرحمان گفته است . ابوحاتم گوید: او مجهول الحال است و مروان بن محمد الطاطری از او روایت کند و ابن ابی حاتم گفته است که ربیعبن نوح نیز از وی روایت دارد. (لسان المیزان ج 2 ص 88).
ترجمه مقاله