ترجمه مقاله

جاجرم

لغت‌نامه دهخدا

جاجرم . [ ج َ ] (اِخ ) شهرکی است از خراسان بر راه گرگان بر سرحد و بارکده ٔ گرگان است . (حدود العالم ). یاقوت نویسد: جاجرم نام شهر و ناحیه ٔ وسیعی است بین نیشابور و جوین و جرجان که قرای آباد متعدد دارد و اغلب آن در بر کوهی است مشرف به آزادور و آزادور قصبه ٔ معتبر جوین است . یاقوت نویسد: من بیشتر این دیه ها را گردش کرده ام . مؤلف نزهة القلوب آرد: جاجرم شهر کوچکی است . دور این شهر به فاصله ٔ یک فرسخ چمن است و در آن نباتات زهردارروید و به این جهت هنگام محاصره هیچ قشونی نمیتوانددر حوالی جاجرم اردو بزند. خانه های شهر بزرگ و بطرزخوش ساخته شده و در زیر دیوار ارک دو چنار است که پوست آنها معروف است برای معالجه ٔ درد دندان نافع است و اعتقاد اهل بلد این است که هر چهارشنبه صبح پوست این چنارها این خاصیت را دارد نه روزهای دیگر. مؤلف آنندراج نویسد: جاجرم معرب جاگرم است . رجوع شود به مسالک والممالک معروف به جهان نمای ترکی ، تقویم البلدان ، عجایب المخلوقات و مرآت البلدان ج 4 صص 21 - 24.
ترجمه مقاله