ترجمه مقاله

جاحس

لغت‌نامه دهخدا

جاحس . [ ح ِ ] (ع ص ) درآینده در چیزی . (از منتهی الارب ). داخل . (از تاج العروس ). || خراشنده ٔ پوست .(از منتهی الارب ). و رجوع به تاج العروس شود. || قاتل . کشنده : جَحَس فلاناً؛ کشت او را. (منتهی الارب ). و رجوع به تاج العروس و رجوع به جاحش شود.
ترجمه مقاله