ترجمه مقاله

جادوبند

لغت‌نامه دهخدا

جادوبند. [ ب َ ] (نف مرکب ) بندکننده ٔ جادوگر. آنکه جادوگر را افسون کند. آنکه جادو را از کار اندازد :
دلفریبی بغمزه جادوبند
گلرخی قامتش چو سرو بلند.

نظامی .

ترجمه مقاله