ترجمه مقاله

جارودیة

لغت‌نامه دهخدا

جارودیة. [ دی ی َ ] (اِخ ) گروهی از زیدیان منسوب به ابوالجارود زیادبن ابی زیاد خراسانی . (منتهی الارب ). صاحب الفرق بین الفرق چنین آرد: ایشان از پیروان ابی جارودند و گفتند که پیغمبر بی آنکه نام علی را بر زبان راند در توصیفی که از جانشین خود کرد او را به امامت برگزید. و گفتند که امام پس از علی (ع ) حسن و پس از وی برادرش حسین است . از گفتگوئی که در میان جارودیه در پیرامون امامت برخاست دو دسته پدید آمدند: گروهی گفتند که علی پسرش حسن و پس از او برادر وی حسین را به امامت نامزد کرد و پس از آن دو، امامت درفرزندان حسن و حسین به شوری ̍ باشد و هرکه از ایشان برخیزد و شمشیر برکشد و مردمان را به دین خویش خواندو دانا و پرهیزکار باشد امام است . گروه دیگر گفتند که پیغمبر پس از علی حسن و پس از وی حسین را به امامت نامزد کرد. جارودیه از گفتگوی درباره ٔ امام آینده به چند دسته شدند: گروهی از آنان کسی را به امامت نامزد نکنند و چشم براه کسی نباشند و گویند هرکه از پسران حسن و حسین شمشیر برکشد و مردمان را به دین خویش خواند امام است . گروهی چشم براه محمدبن عبداﷲبن حسن بن حسن بن علی بن ابیطالب هستند و کشته شدن و مردن او راباور ندارند و پندارند که وی مهدی آینده است و بجنگ برخیزد و بر زمین پادشاهی کند. و سخن ایشان در این باره چون گفتار محمدیه از امامیه درباره ٔ انتظار محمدبن عبداﷲبن حسن بن حسن بن علی است . گروهی منتظر آمدن محمدبن قاسم خداوند طالقانند و مردنش را راست نمیدانند. گروهی چشم براه محمدبن عمر هستند که در کوفه برخاست و مردن و کشته شدنش رانپذیرند. این گفتار جارودیه بود و آنان را باید کافر شمرد زیرا یاران پیغمبر را کافر دانند. (ترجمه ٔ الفرق بین الفرق صص 24 - 25). شهرستانی چنین آرد: جارودیه ، یاران ابوالجارودند. آنها گفتند که پیغمبر (ص ) بوصف به امامت علی (ع ) تصریح کرده نه به اسم ، و علی بعد از پیغمبر امام است و مردم تقصیر کردند که وصف رانشناخته و به جستجوی موصوف برنخاستند، و مردم در اختیار کردن ابوبکر به امامت کافر شدند. (ملل و نحل شهرستانی چ احمد فهمی محمد ج 1 ص 255). مرحوم اقبال در خاندان نوبختی چنین آرد: جارودیه یا سرحوبیه از فرق زیدیه اصحاب ابوالجارود یا ابوالنجم زیادبن المنذر العبدی [ است ] که میگفتند حضرت رسول امیرالمؤمنین علی را بوصف به امامت منصوب کرده نه به اسم و مردم را در اختیار ابوبکر به امامت و نشناختن وصف امام کافر میدانستند، و جارودیه پس از زیدبن علی محمدبن عبداﷲبن حسن بن حسن را امام میدانستند. بعضی از ایشان می گفتند او نمرده و خروج خواهد کرد، بعضی دیگر محمدبن قاسم علوی صاحب طالقان ری و بعضی دیگر یحیی بن عمر صاحب کوفه را در همین مقام می پنداشتند. (خاندان نوبختی ص 253). و رجوع به زیدیه و تعریفات میر سیدشریف ص 50 و الفهرست ابن الندیم ص 178 و بیان الادیان و الانساب سمعانی و خطط ج 4 ص 147 و مفاتیح العلوم و احمدبن محمدبن سعیدبن عبدالرحمن .... ابن عقدة در همین لغت نامه شود.
ترجمه مقاله