ترجمه مقاله

جارود

لغت‌نامه دهخدا

جارود. (اِخ ) لقب بشربن عمروبن حنش عبدی بود. وی از اشراف زمان جاهلی و بزرگ طائفه ٔ عبدالقیس (طایفه ای از بنی اسد) بشمار میرفت . او اسلام را درک کرد. حکم بن ابوالعاص او را به جنگ (روز سهرک ) فرستاد و در عقبة الطین (موضعی است در فارس ) بسال 20 هَ .ق . (641 م .) شهید شد. (الاعلام زرکلی ج 1 ص 147). ابن اثیر گوید: جارودبن معلاء در موضعی بنام طاوس در فارس بسال 17 هَ .ق . بدست لشکریان فارس کشته شد.و صاحب عقد الفرید این پند را به وی نسبت داده است :سؤخلق عمل را تباه سازد چنانکه سرکه عسل را. (عقدالفرید ج 2 ص 148). و صاحب امتاع الاسماع آرد: جارودبن عمروبن حنش بن یعلی در زمره ٔ وفد عبدالقیس بود. وی نخست از دین نصرانی پیروی میکرد سپس خود و کسانی که همراه او بودند اسلام آوردند. (امتاع الاسماع ص 506). و رجوع به تاریخ الخلفاء سیوطی ص 100 و تاریخ گزیده ج 1 ص 220 و عیون الاخبار ج 3 ص 214 و قاموس الاعلام ترکی شود.
ترجمه مقاله