ترجمه مقاله

جاغر

لغت‌نامه دهخدا

جاغر. [ غ َ ] (اِ) چینه دان مرغان . (برهان ) (آنندراج ) :
دایم از چینه های انعامش
پر شود مرغ از ره جاغر.

شمس فخری (از آنندراج ).


ژاغر نیز گویند :
شهباز همتش چو گشاید بال
عنقای همتش چو گشاید پر
گردون چو صعوه ایش که در چنگل
گیتی چو دانه ایش که در ژاغر.

شمس فخری (از آنندراج ).


رجوع به ژاغر در همین لغت نامه شود. چاغر نیز گویند.(آنندراج ). حوصله . (آنندراج ).
ترجمه مقاله