ترجمه مقاله

جاماسب حکیم

لغت‌نامه دهخدا

جاماسب حکیم . [ ب ِ ح َ ] (اِخ )رجوع به جاماسب شود. نام دانشمندی است که گویند درخت کشمر، که به بلندی آن در عالم هیچ درختی نیست بدست او غرس شده است و نیز گویند: وی در کوسوی مدفون است .(نزهة القلوب ج 3 ص 143 و 153). مؤلف حبیب السیر آرد:وی شاگرد لقمان و برادر گشتاسب است و در علم نجوم مهارت کامل حاصل داشت و از سخنان اوست که : بدترین خصال ترک کرم است و بهترین افعال ترک خست است و فرمود که : بزرگ ترین آلام آن است که کریمی از لئیمی حاجتی خواهد. (حبیب السیر چ تهران ص 57). رجوع به جاماس شود.
ترجمه مقاله