ترجمه مقاله

جاویدان

لغت‌نامه دهخدا

جاویدان . (ص ،ق ) همیشه . پاینده . دائم . (برهان ). جاودان . (ناظم الاطباء). جاوید. جاویدانه . جاودانه . جاود :
گر همی خواهی که جاویدان بمانی ای پسر
در میان این دو آتش خویشتن را چون پزی .

ناصرخسرو.


گفتی که کجا رفتند آن تاجوران اینک
ز ایشان شکم خاک است آبستن جاویدان .

خاقانی .


او خدایست تعالی ملک الملک قدیم
که تغیر نکند ملکت جاویدانش .

سعدی .


ترجمه مقاله