ترجمه مقاله

جایمند

لغت‌نامه دهخدا

جایمند. [ م َ ] (ص مرکب ) کاهل . تنبل . هیچ کاره . (برهان ) (آنندراج ). سست . بی کار. معطل . (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله