ترجمه مقاله

جایگیر افتادن

لغت‌نامه دهخدا

جایگیر افتادن . [ اُ دَ ] (مص مرکب ) استوار شدن . جایگزین شدن . رسوخ یافتن . قرار گرفتن : مردمان سیستان همه سوگند بجان او یاد کردندی از محبت او که بدلها جایگیر افتاد. (تاریخ سیستان ).
ترجمه مقاله