ترجمه مقاله

جایگیر بودن

لغت‌نامه دهخدا

جایگیر بودن . [ دَ ] (مص مرکب ) پذیرفته گشتن . قبول شدن :
چنین داد پاسخ مر او را دبیر
که گر رای من نیستت جایگیر
همان گوی و آن کن که رای آیدت
بدان رو که دل رهنمای آیدت .

فردوسی .


ترجمه مقاله