ترجمه مقاله

جا زدن

لغت‌نامه دهخدا

جا زدن . [ زَ دَ ](مص مرکب ) چیز کم قیمت و بدلی را بجای چیز پربها و اصلی به کسی دادن . بدلی را بجای اصلی دادن یا فروختن به چالاکی و زرنگی . چیزی بد یا غیر بد را بدل چیزی بفریب نمودن یا دادن . کسی را بجای دیگری جا زدن . به اغفال حریف و طرف چیزی بد را بدل چیزی خوب به او دادن .ناچیزی بجای چیزی و ارزانی بجای گرانبهائی دادن . به قصد اضرار چیزی را از روی فریب عوض کردن . ازراء. و رجوع به جا شود. || کوتاه آمدن و عدول کردن از روی ترس و ضعف . تو زدن . حرف خود را پس گرفتن .
ترجمه مقاله