ترجمه مقاله

جباب

لغت‌نامه دهخدا

جباب . [ ج ِ ] (ع مص )غلبه کردن قوم را. || فائق آمدن زن زنان را در حسن . || بریدن . سخت . || برآوردن خصیه . || گُشن دادن خرمابن را و فارغ شدن از تلقیح آن . (منتهی الارب ). || (اِ) قحط سخت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله