ترجمه مقاله

جباع

لغت‌نامه دهخدا

جباع . [ ج ُب ْ با ] (ع ص ، اِ) کوتاه بالا، زن باشد یا مرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). زن کوتاه . (مهذب الاسماء). || تیر کوچک که بدان طفلان تیراندازی کنند. (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). تیر که نه پر دارد و نه پیکان . (مهذب الاسماء). || زن زشت رفتار و زشت لباس که نه صغیره باشد و نه کبیره . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). جباعه . رجوع به جباعه شود.
ترجمه مقاله