ترجمه مقاله

جب

لغت‌نامه دهخدا

جب . [ ج ُب ب ] (اِخ ) چاههائی است در وسط وادی که آنرا جب یوسف گویند. و جب ایضاً در دیار ضباب است . و جب عمیره نزدیک قاهره است حاجیان و عساگر در آنجا منزل میکنند. جب الکلب از قریه های حلب است که اگر مار گزیده از آب آنجا خورد تا چهل روز چاق میشود و اگر از چهل روز گذشت فوراً میمیرد و جب یوسف الصدیق در اردن کبیر است بین بانیاس و طبریة در 12 میلی طبریة و گویند منزل یعقوب (ع ) در نابلس بود چاه یوسف بین نابلس و سنجل بود که یکی از قریه های آنجا است . (مراصدالاطلاع ) (از معجم البلدان ). || دیرالجب ؛ محلی است در موصل . (از منتهی الارب ) (ناظم الاطباء).
ترجمه مقاله