ترجمه مقاله

جت

لغت‌نامه دهخدا

جت . [ ج َ ] (اِخ ) قومی باشند فرومایه وصحرانشین در هندوستان . (برهان ) (آنندراج ) (انجمن آرا) : احمد با خاصگان خود و تنی چند که گناهکارتر بودند، سواری سیصد بگریختند و تلک از دم وی بازنشد و نامه ها نبشته بود به هندوان عاصی جتان تا راه این مخذول فروگیرند. (تاریخ بیهقی ص 441 از حاشیه ٔ برهان چ معین ). مرحوم ادیب پیشاوری در حاشیه ٔ تاریخ بیهقی نوشته : «جت به تای غلیظ و مناسب آن بود که به طای مؤلف نبشته آمدی ، نام طایفه ای است از هنود و اکنون اغلب شرف اسلام یافته اند». (تاریخ بیهقی از حاشیه ٔبرهان چ معین ). رجوع به تحقیق ماللهند ص 200 شود.
ترجمه مقاله