ترجمه مقاله

جثمان

لغت‌نامه دهخدا

جثمان . [ ج ُ ] (ع اِ) بدن و تن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ). تن . (منتهی الارب ). جسمان . جسم . شخص . کالبد. تن . (السامی ). کالبد تن و بالین . (مهذب الاسماء، نسخه ٔ خطی ). جسم . (اقرب الموارد). یقال : «جائنا بثرید مثل جثمان القطاة»؛ اَی مثل جسمها. و رأیت تمراً مثل جثمان الجزور. (از اقرب الموارد) :
و اِن ْ یک جثمانی بارض سواکم
فان ّ فؤادی عندک الدهر اجمع.

(از اقرب الموارد).


|| شخص . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
- جثمانیةالماء ؛ یعنی ذات آب ، خود آب ، وسط آب ، محل اجتماع آن در گفته ٔ فرحیه :
وباتت بجثمانیةالماء بینها.
(از منتهی الارب ).
ترجمه مقاله