ترجمه مقاله

جحمة

لغت‌نامه دهخدا

جحمة. [ ج َم َ ] (ع اِ) چشم ، به لغت حمیر. (تاج العروس ) (منتهی الارب ) (ذیل اقرب الموارد) (آنندراج ). جحمتا الانسان و الاسد؛ عیناه . ابن سیده گوید: تنها به لغت اهل یمن به معنی چشم است . و به گفته ٔ صاحب لسان : جحمتا الاسد؛عیناه بکل لغة. (از ذیل اقرب الموارد) :
ایا جحمتا بکّی علی اُم عامر
أکیلة قلّوب باحدی المذانب .

(از تاج العروس ).


در این شعر وجوه دیگری گفته شده است . رجوع به تاج العروس شود. || آتش توبرتو. (منتهی الارب ) (آنندراج ). جُحمَة. (منتهی الارب ). رجوع به جُحْمة شود.
ترجمه مقاله